داستان آدم وحوا
نوشته شده توسط : ahmad


آدم به خود جنبید و عطسه كرد .گفت :الحمدلله رب
العالمين و به الهام خداوندي همه نامهاي مخلوقات رااز علوي و سفلي آموخت پس فرمود : ا ي فرشتگان !
خبر دهید مرا به نام اینها كه بر شما معروض شده،
اگر راست مي گویید و چون فرشتگان اظهار عجز
كردند خطاب كرد به آدم (از ج هت اظهار فضیلت و
اي آدم !خبر ده ملائكه را كه » ( شرافت او به ملائكه
در پاي منبر تو نشسته اند، به نامهاي آن اشیاء
كه عرض به ایشان كرده بودم پس آن هنگام آدم خبر
داد ملائكه را به نامهاي آن اشیاء، و چنانچه اسم
هرچه و منافع و مضار هر یك را اعلام ایشان كرد .
فرمود حق تعالي ملائكه را، آیا نگفتم شما را به
تحقیق كه من مي دانم آنچه را پوشیده است از احوال
آسماا و زمینها!
سپس به فرشتگان دستورداد كه از روي تعظیم (نه
عبادت)به آدم سجده كنند، همه سجده كردند جز
ابلیس 1 كه ازآتش بود (نه فرشته بود و نه از جنس
خاك)
او از این كا ر ابا كرد، خداوند از او پرسید :
چرا سجده نكردي؟ مگر ندانستي كه او آفریده دست
قدرت من بود؟ ابلیس كه خود را برتر از او مي
دید، گفت :من بهتر از اوبودم .من از آتش آفریده
شده ام در صورتیكه او از گل آفریده شده و مخالفت
كرد و خداوند نیز به سبب این سرپیچي او را لعن ت
كرد و فرمود :از اینجا خارج شو كه تو رانده شده

درگاه مایي تا قیامت مشمول لعنت هستي .شیطان دست
از لجاجت برنداشت و از خدا مهلت خواست .خداوند
نیز خواهش او را پذیرفت و فرمود : تا روز
معين(قیامت)مهلت داري . شیطان دوباره گفت :به
عزتت سوگند كه همه را از راه به در مي برم مگر
بندگان مخلص ترا، خداوند او را رانده و گفت :
جهنم را از تو و هركس از تو پيروي كند پر مي
كنم.و خداوند ابلیس را از رحمت خویش دور ساخت و
او را درآرزوهاي طولاني اش رها كرد و به ابلیس
گفت:بلغزان هركه را توانستي به آو از و آهنگ
خود و تاخت آور برایشان با سواره و پیاده ات و
شركت ده ایشان را درمال و فرزندان و وعده ده به
آنان و وعده نمي دهد شیطان جز فریب، اما بدانكه
بر بندگان برگزیده ام نمي تواني تسلط یابي چرا
كه دلهایشان به سوي تو نیست و به خواسته هایت
گوش نمي دهند.
آدم به بهشت آمد به جهت تنهایي ملول شد، حق تعالي
از باقي گل آدم، حوا را آفرید، آنگاه به آندو
وحي فرمود : دراین بهشت ساكن شوید از نعمت هاي
گواراي آن بخورید، اما نزدیك این درخت (گندم
یا…)نشوید كه از ستمگران خواهید شد و به آدم
متذكر شد كه شیطان دشمن تو و همسرت است، مبادا
فریب او را بخوري شیطان كه از رحمت خدا دور شده

 

بقیه را هفته بعد بخوانید *****از دوستان خواهش میکنم نظراتشون را ارسال کنند تا بتوانیم در بهتر کردن وبلاگ از ان استفاده کنیم با تشکر




:: موضوعات مرتبط: داستان , داستان ها , ,
:: بازدید از این مطلب : 468
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : یک شنبه 11 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: